غضب بسیار. خشم سخت. نابردباری: مکن تیزمغزی و آتش سری نه زینسان بود مهتر لشکری. فردوسی. بگودرز فرمود پس شهریار (کیخسرو) که رفتی کمربستۀ کارزار چو لشکر سوی مرز توران بری مکن تیز دل را به آتش سری. فردوسی
غضب بسیار. خشم سخت. نابردباری: مکن تیزمغزی و آتش سری نه زینسان بود مهتر لشکری. فردوسی. بگودرز فرمود پس شهریار (کیخسرو) که رفتی کمربستۀ کارزار چو لشکر سوی مرز توران بری مکن تیز دل را به آتش سری. فردوسی
کسی که آتش را روشن کند، کسی که در جشنها (مخصوصا جشن آخر سال و نوروز) خود را آرایش کند و آتش روشن سازد و شعله آنرا در دهان خود فرو برد و بیرون آرد و بدین وسیله از مردم پول گیرد، فتنه انگیز، هر ماده قابل اشتغال که از آن آتش روشن کنند آتشگیره آتش افروز
کسی که آتش را روشن کند، کسی که در جشنها (مخصوصا جشن آخر سال و نوروز) خود را آرایش کند و آتش روشن سازد و شعله آنرا در دهان خود فرو برد و بیرون آرد و بدین وسیله از مردم پول گیرد، فتنه انگیز، هر ماده قابل اشتغال که از آن آتش روشن کنند آتشگیره آتش افروز